فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bring Forth

ˈbrɪŋˈfɔːrθ British: brɪŋfɔːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    ثمر آوردن، خلق کردن، تولید کردن
  • phrasal verb
    سبب شدن، موجب شدن
  • phrasal verb
    نمایاندن، نشان دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bring forth

  1. phrasal verb Produce
  2. phrasal verb Give birth
  3. phrasal verb Create
  4. phrasal verb Display

ارجاع به لغت bring forth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bring forth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bring forth

لغات نزدیک bring forth

پیشنهاد بهبود معانی